دل نوشته ی سیصد و یکم

ساخت وبلاگ
پروپوزالم دوباره توی شورا رد شد :((

خسته شدم دیگه، از روزی که زنگ زدن اصلا طرفش نرفتم. باشه بعد از عید.

روزی که شورا تشکیل شده بود صبحش با هم حرف زدیم. گفتم امروز شوراست، یا فردا صبح یا امروز بعد از جلسه شورا بهم زنگ می زننو گفتی: امروز عمرا زنگ بزنن! ساعت سه بود که زنگ زدن، وقتی بهم گفت رد شد، گوشی رو که قطع کردم زدم زیر گریه. بعد یاد حرف تو افتادم که گفتی عمرا امروز زنگ بزنن. یه اس دادم بهت گفتم: از دانشگاه زنگ زدن گفتن پروپوزالم رد شد. پشتش زنگیدی دیدی دارم گریه می کنم، گفتی: خاک بر سرت بخاطر پروپوزال داری گریه می کنی؟ خلاصه یکم حرفیدی و آرامش دادی و ......

دل نوشته های جوجه نانازی...
ما را در سایت دل نوشته های جوجه نانازی دنبال می کنید

برچسب : دل نوشته ی غمگین,دل نوشته ی عاشقانه,دل نوشته ی زیبا,دل نوشته ی دخترونه,دل نوشته ی تنهایی,دل نوشته ی مرگ,دل نوشته ی تولد,دل نوشته یه عاشق,دل نوشته یاس,دل نوشته ی امام زمان, نویسنده : joojenanazia بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 14:37